نويسندگان
پيوندها
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان یاوران قرآن و آدرس yavaranghoran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
مفهوم مهدویت
مفهوم شناسی
«مَهدَویَت» واژهای عربی و از ریشه «مهدی» است که از اضافه شدن «ت» به «مَهدَوی» ساخته شده. مهدوی به معنای مربوطبودن به مهدی است، مانند واژه عَلَوی و حَسَنی. «ت» در واژه «مهدویت»، تای تأنیث است و به واسطه حذف شدنِ موصوف آمده است؛ یعنی در اصل «طریقة مهدویة» یا مانند آن بوده است.[۱]
در صدر اسلام واژه «مهدی» هم برای شخصِ هدایتشده، و هم برای تجلیل از برخی افراد به کار میرفت؛ برای نمونه این عبارت درمورد پیامبر(ص)، خلفای راشدین و امام حسین(ع) به کار رفته است.[۲] بنا بر گفته راجکوسکی، اولین کسی که مهدی را به معنای منجی به کار برد ابو اسحاق کعب بن ماته بن حیسوء حمیری (متوفی ۳۴ق) بود.[۳]
مختار ثقفی با اعتقاد به اینکه محمد بن حنفیه نجاتبخش است، او را مهدی نامید. همچنین زیدیه واژه مهدی را در همین مفهوم برای رهبران خود به کار میبردند. گروهی از شیعه نیز عنوان مهدی را، پس از رحلت برخی امامان، برای آنان به کار بردهاند؛ مانند ناووسیه برای امام صادق(ع)، واقفه برای امام کاظم(ع) و برخی برای امام حسن عسکری(ع).[۴]
این واژه در بین شیعیان دوازده امامی به حجت بنالحسن، فرزند امام حسن عسکری(ع)، اختصاص دارد. به اعتقاد آنان حجت بنالحسن شخصی است که پیامبر(ص) وعده آمدنش را داده و در پایان تاریخ نجاتبخش بشریت خواهد بود.
استفاده از واژه مهدی به معنای منجی و نجاتبخش عمدتاً بر اساس احادیث نبوی است. «الْمَهْدِيُّ مِنْ وُلْدِي، وَجْهُهُ كَالْكَوْكَبِ الدُّرِّيِّ، وَ اللَّوْنُ لَوْنٌ عَرَبِيٌّ، وَ الْجِسْمُ جِسْمٌ إِسْرَائِيلِيٌّ، يَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً، يَرْضَى بِخِلَافَتِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ الطَّيْرُ فِي الْجَو: مهدى مردى از اولاد من است رنگ بدن او رنگ نژاد عرب و اندامش مانند اندام بنى اسرائیل است، در گونه راست وى خالى است که چون ستاره تابناکى بدرخشد زمین را پر از عدل کند چنان که پر از ظلم شده باشد، ساکنان زمین و آسمان و پرندگان هوا در خلافت وى خشنود خواهند بود».[۵]
پیشنیه باور به مهدویت
موعود باوری به معنای اعتقاد به یک نجات بخش است که در آخرالزمان برای نجات و رهایی انسانها و برقراری صلح و عدالت خواهد آمد. منجی موعود و نجاتبخش در نزد اقوام و ملل مختلف با آیینها و فرهنگهای كاملاً متفاوت، به اَشكال و صور گوناگون و متنوعی مطرح شده است؛ اما جملگی تقریباً در یك نكته متفقالقولاند كه نجات بخشی خواهد آمد و آنان را از یوغ بندگی ستمكاران و حاكمان زورگو رهانیده، جامعهای پر از عدل و داد به وجود خواهد آورد. هندوها انتظارِ دهمین تجلی ویشنو یا كالكی را دارند؛ بوداییها ظهور بودای پنجم را منتظرند؛ یهودیانمسیح (ماشیح) را نجات دهنده میدانند؛ مسیحیان، فارقلیط را میطلبند كه عیسی مسیح مژدة آمدنش را داده است؛ و بالاخره مسلمانان كه قائل به ظهور حضرت مهدی(ع) هستند.
مهدویت در قرآن
مسئله مهدویت به صراحت در قرآن نیامده اما در کتاب معجم احادیث امام مهدی٬ محققین برخی آیات قرآن کریم را مرتبط به موضوع مهدویت دانستهاند.[۶] مفسران شیعه دو دسته از آيات قرآن را برای مسئله مهدویت استفاده میکنند.
۱. آياتي كه بر ضرورت وجود امام تاکید دارد: در دیدگاه قرآن، خداوند برای هر امتی فردی را انتخاب کرده تا آنها را هدایت کند: «وَلِكُلِّ قَوْمٍ هَادٍ»، «و برای هر جامعه راهنمايی هست.»(رعد/۷) امام صادق(علیه السلام) در تفسير آيه فوق فرمود: «در هر زمانی امامی از خاندان ما وجود دارد كه مردم را به آنچه رسول خدا آورده هدايت می كند».[۷]
۲. آياتی كه بشارت به حكومت صالحان و مومنان بر روی زمين می دهد: مثل سوره انبیاءآیه ۱۰۵ ٬ و سوره قصص آیه ۵. در روايات زيادی این آیات را به مسئله ظهور و مهدویت نسبت داده اند. در آيه ای ديگر خداوند حكومت و جانشينی مومنان و صالحان را به عنوان وعده الهی بر بندگان مومن خود بيان می كند و امنيت و آرامش را مژده می دهد.(نور/۵۵) روايات صادر شده از امامان شیعه اين آيه را بر امام زمان و اصحاب او منطبق کرده اند. [۸]
در دیدگاه مفسران شیعه و با استناد به سخنان اهلبیت قرآن درباره ویژگی های عصرغیبت و همچنین نشانه های عصر ظهور و دوران پس از آن سخن گفته است. در ویژگی های عصر غیبت قران کریم درباره مقام و منزلت منتظران در عصر غیبت (بقره،۱-۳)[یادداشت ۱] ، صبر و ارتباط قلبی(آل عمران،۲۰۰)[یادداشت ۲] ، اطاعت محض(نساء، آیه ۵۹)[یادداشت ۳] و امتحانات بسیار دشوار آنها(بقره، آیه ۱۵۵)[یادداشت ۴] و شرایط سخت زندگی منتظران(یوسف، آیه۱۱۰)[یادداشت ۵] و پاداش بر این دشواری ها را بیان می کند.(نساء، آیه۶۹)[یادداشت ۶] قرآن کریم در آیه ۴۶ سوره ابراهیم به توطئه هایی اشاره می کند که به هدف تضعیف اعتقادات مردم انجام می شود.امام صادق(ع) در حدیثی این آیه را به تلاش دشمنان در عصر غیبت برای زائل کردن اعتقاد مردم به مسئله مهدویت تفسیر کرده است.[۹] مسئله اختلاف مردم درباره اعتقاد به مهدویت (شوری،۱۸)[یادداشت ۷] و همچنین سرگردانی مردم در تشخیص حق(یونس،۵)[یادداشت ۸] و قساوت دل ها(حدید،۱۶)[یادداشت ۹] و انکار و تکذیب امام زمان در عصر غیبت(فرقان،۱۱)[یادداشت ۱۰] از جمله موضوعاتی است که مفسران شیعه به آیات مختلفی در قران کریم استناد می کنند.
نشانه های ظهور هم موضوعی است که مفسران به آن اشاره می کنند؛ کشتار بی سابقه مردم(مریم،۳۷)[یادداشت ۱۱] کشته شدن کسانی که در حق پیامبر و عترت او مرتکب ظلمی شده اند(اسرا،۴-۶)[یادداشت ۱۲] و نزول عذاب در عصر غیبت به جهت امتحان[یادداشت ۱۳] و عذاب گنه کاران و مؤاخذه آنها(فصلت،۱۶) [یادداشت ۱۴] از جمله آنهاست.
مهدویت در روایات شیعی
روایات شیعه در موضوع مهدویت بسیار زیاد و گسترده است.[۱۰] راويان مختلف بيش از شش هزار حديث درباره مهدويت روايت کردهاند. موضوعاتی که این روایات مورد بررسی قرار داده اند، شخصیت امام مهدی(ع)[یادداشت ۱۵][۱۱] شخصیت منتظران وی[یادداشت ۱۶][۱۲] ، ارزش و فضیلت انتظار فرج[یادداشت ۱۷][۱۳] و نشانه های ظهور[یادداشت ۱۸][۱۴] و همچنین حوادث هنگام ظهور[یادداشت ۱۹][۱۵] و جهان پس از ظهور[یادداشت ۲۰][۱۶] است.
در احادیث نقل شده از پیامبر شخصیت امام زمان شبیه ستاره تابناک و طاووس بهشتی توصیف شده است: المَهدیُ رَجُلٌ مِن وُلدِی وَجهُهُ کَالکَوکَبِ الدُّرِّیِّ؛[۱۷] «مهدی مردی است از فرزندان من که چهره اش چون اختر تابناک است». المَهدِیُّ طاوُوسُ أهلِ الجَنَّةِ.[۱۸]«مهدی طاووس بهشتیان است.» امام علی(ع) هم وی را حجت خدا، پایان بخش سلسله امامان و نجات بخش امّت و اوج نور و راز نهان دانسته است.«بِمَهدیِّنا تَنقَطِعُ الحُجَجُ فَهُوَ خاتِمُ الأئمَّةِ و مُنقِذُ الاُمَّةِ و مُنتَهَی النُّورِ و غامِضُ السِّرِّ»[۱۹]
درباره شخصیت منتظران وی امام علی(ع) می فرمایند: أصحابُ المَهدِیِّ شَبابٌ لاکُهُولَ فیهِم.[۲۰]«یاران مهدی جوان اند و میان سالی در میان آنان نیست.» امام باقر(ع) هم فرمود:کَأنّی بِأصحابِ القائمِ و قَد أحاطُوا بِما بَینَ الخافِقَینِ فَلَیسَ مِن شَی ءٍ إلاّ و هُوَ مُطیعٌ لَهُم.[۲۱]«گویا یاران قائم را می بینم که بر شرق و غرب عالم مسلّط شده اند و هیچ چیزی نیست مگر آن که از آنها فرمان می برد.»
بنابر اعتقاد شیعیان و با استفاده از احادیث ائمه، انتظار فرج یکی از مهمترین اعمال در عصر غیبت است و اهمیت آن مثل شمشیر زدن پیشاپیش پیامبر خدا می باشد. امام صادق(ع) می فرماید: ُ مَنْ مَاتَ مُنْتَظِراً کَانَ بِمَنْزِلَةِ الضَّارِبِ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّیْفِ.[۲۲]
امام علی(ع) در جملاتی که به نشانه های ظهور مربوط است فرموده اند: بَیْنَ یَدَیِ الْقَائِمِ مَوْتٌ أَحْمَرُ وَ مَوْتٌ أَبْیَضُ وَ جَرَادٌ فِی حِینِهِ وَ جَرَادٌ فِی غَیْرِ حِینِهِ کَأَلْوَانِ الدَّمِ فَأَمَّا الْمَوْتُ الْأَحْمَرُ فَالسَّیْفُ وَ أَمَّا الْمَوْتُ الْأَبْیَضُ فَالطَّاعُون.[۲۳] «قبل از قیام قائم مردم گرفتار مرگ قرمز و سفید خواهند شد و قحط و غلا و خشکسالی پیش خواهد آمد، فرمود: مقصود از مرگ قرمز شمشیر است و از مرگ سفید هم طاعون می باشد.»
جهان پس از ظهور و حوادث آن هم در روایات شیعه به روشنی بیان شده است. امام سجاد(ع) می فرماید: إذا قامَ قائمُنا أذْهَبَ اللّه ُ عن شِیعتِنا العاهَةَ ، وجَعلَ قلوبَهُم کَزُبَرِ الحدیدِ ، وجَعلَ قُوّةَ الرّجُلِ مِنهُم قُوّةَ أربَعینَ رجُلاً ، ویکونونَ حُکّامَ الأرضِ وسَنامَها.[۲۴] «زمانی که قائم ما قیام کند، خداوند آفت را از شیعیان ما می زداید و دلهای آنان را چون پاره های آهن [سخت و تزلزل ناپذیر ]می کند و هر مرد آنان را قدرت چهل مرد می دهد. آنان فرمانروا و سالار جهان خواهند بود.»
مبانی مهدویت؛ مبانی فلسفی، مبانی کلامی، مبانی عرفانی
هرچند اعتقاد به مهدویت ریشه در احادیث و روایات دارد ولی به جز محدثان، فلاسفه هم به این موضوع توجه داشتند و هر یک به فراخور نظام فلسفی خود آن را تحلیل و تبیین کردهاند. اما وضوح و ضرورت آن نزد برخی مثل فارابی و ابنسینا کمتر است و نزد برخی مثل ملاصدرا، بیشتر. به طور کلی این بحث را عمدتاً باید در پرتو نگاه آنها به بحث امامت و امام دید.
سهروردی بیش از آنکه به نقش آخرالزمانی ولی توجه داشته باشد، بحث از مهدویت را در قول به استمرار ولایت مطرح می کند. تأکید او بر وجود و جایگاه ولایت و فایدهی آن برای دیگران است.[۲۵] او تفاوتی میان انبیا و اولیا قائل نیست. لذا برای فهم بحث استمرار ولایت باید نخست نظر او راجع به نبوت را بیان کرد. ضمن اینکه او انبیاء و اولیا و حکیمان متأله را متصل به عقول مفارق میدانست. پس برای بحث مهدویت نخست باید نظر او در باب نبوت و همچنین جهانشناسی او را شناخت.
سهروردی به مراتب موجودات قائل است. در رأس این سلسله واجبالوجود قرار دارد که طبق ادبیات سهروردی نورالانوار است. سایر موجودات از فیض او صادر میشوند. نخستین افاضهی او نورالاقرب یا بهمن است و همینطور سلسله تا نازلترین مراتب پایین میآید.[۲۶] او براساس انوار صادره از نورالانوار به چهار مرتبه برای عالم قائل است: مرتبهی اول عالم عقول (جبروت)، مرتبهی دوم عالم انوار مدبره (ملکوت)، مرتبهی سوم عالم ملک و مرتبهی چهارم عالم مثال که واسط میان عالم محسوس و عالم معقول انوار است.[۲۷] عالم مثال در نظریهی نبوت و ولایت سهروردی کاربرد ویژه دارد. عالم مثال عالم صور معلقی است که حالّ در جوهر مادی نیستند. این عالم واجد اجسام لطیف است و تمامی تنوع جهان را داراست. تجارب معنوی و رموز انبیاء از طریق این عالم محقق میشود و دادههای وحیانی را تنها از طریق این عالم میشود تأویل کرد.[۲۸]
او در آثار خود تفاوت زیادی میان نبی، امام متأله، ولی و قطب قائل نیست و آنها را تقریباً به یک معنا به کار میبرد. فقط یک ویژگی مختص نبی است که سایرین آن را ندارند. آن ویژگی اصلاح خلق و ابلاغ رسالت است. در مابقی خصائل نبی و امام مشترکاند.[۲۹] در نظر سهروردی نبی کسی است که در سلسله مراتب موجودات کاملترین و برترین انسان است. او کسی است که به مرتبهی عقل بالفعل رسیده و معقولات را به نحو یقینی تعقل می کند و به عقول مفارق متصل است. او اخلاقی صالحه دارد و واجد فضایل پسندیده است.[۳۰]
چرا به نبی نیاز داریم؟ سهروردی در پاسخ به این پرسش همان استدلال فارابی و ابن سینا را میآورد: انسان برای رفع نیازهای خود به دیگران و زندگی اجتماعی محتاج است. زندگی اجتماعی هم برای اجتناب از نزاع و برقراری عدالت، به قانون نیاز دارد. نبی در حکم قانونگذار یا شارع اجتماع است. همچنین نبی مردم را انذار و تبشیر میکند و راه معرفت الهی را به آنها نشان میدهد.[۳۱]
نظر شیخ اشراق دربارهی نبی روشن میسازد که در نظر او نبوت امری واجب و ضروری است و وجود یک انسان کامل یا ولی در هر زمانی واجب است.[۳۲] در حکمةالاشراق از این شخص تحت عنوان حکیم متأله (کسی که از طریق وحی معارف را از جانب خدا دریافت می کند) یاد میشود. حکیم متأله جانشین و خلیفهی خدا در عالم است.[۳۳] ضمن اینکه طبق گفتهی شارحان سهروردی انبیاء حافظان عالماند. نظام و صلاح عالم به واسطهی آنها برقرار میشود. لذا زمانه نمیتواند از وجود آنها خالی باشد که اگر چنین شد، نظام جهان فرومیپاشد و مردم هلاک خواهند شد.[۳۴] به نظر شیخ لزومی ندارد ریاست حکیم متأله علنی و ظاهری باشد. این ریاست میتواند پنهانی باشد. نظر سهروردی از خلال این سخن تا حد زیادی به دیدگاه تشیع نزدیک میشود.[۳۵]
ملاصدرا نیز مثل سهروردی به اختلاف اساسی میان نبی و امام و ولی قائل نیست. در نظر او نبی کسی است که علم بیواسطه و عظیم دارد. او به عقل کلی یا عقل فعال متصل میشود و معارف الهی از این طریق به او افاضه میشوند. قوهی خیال نبی هم در کمال شدت و قوت است. به طوری که او میتواند در حالت بیداری، عالم غیب و عالم خیال را با چشم باطنی خود ببیند. نفس نبی از جهت قوای عملی هم به کمال رسیده. توانایی نبی بر اعجاز، از این خصیصهی او برمیخیزد.[۳۶]
ملاصدرا در کتاب شرح اصول کافی وجوب بعثت نبی را در باب «اضطرار الی الحجة» ذیل چند مقدمه میآورد:
1. خالقی داریم که بر همه چیز تواناست.
2. این خالق محسوس و مادی نیست.
3. او صاحب علم و حکمت مطلق است و بر مصالح بندگان آگاهی دارد.
4. چون خداوند مادی نیست و نمیتواند بیواسطه در امور مادی تأثیر بگذارد، پس تدبیر امور عالم ماده، نیازمند وسائط است.
5. مردم برای تدبیر امور دنیا و آخرت خود نیازمند کسی هستند که راه سعادت را به آنها بیاموزد.
نیاز آدمی به واسطه هم همیشگی است و به دورهای خاص محدود نمیشود. پس خدا در هر زمان، نبی مبعوث میکند.[۳۷]
ملاصدرا برای حل مسئلهی ختم نبوت و انقطاع وحی الهی میگوید اگر وحی به معنای تعلیم مردم توسط خداوند باشد، هرگز منقطع نخواهد شد. آن وحیای که در ختم نبوت پایان میپذیرد، تمثل ملک وحی بر شخص نبی است. نبوت از لحاظ حکم در ائمه و مجتهدان علوم دینی و از لحاظ ماهیت در اولیای الهی ادامه پیدا می کند. برخی از اولیا مقام نبوت را از شخص نبی ارث میبرند. اینها ائمه معصومیناند که نبوتشان غیبی و باطنی است.[۳۸]
در نظر ملاصدرا ائمه فقط برای هدایت انسانها خلق نشدهاند. که اگر چنین باشد، فلسفهی وجودی نبی غائب پرسشبرانگیز خواهد شد. طبق نظر صدرا ائمه همچنین واسطه در خلقاند. او در تبیین این دیدگاه خود از نظریهی وجود رابطی کمک میگیرد. به نظر او هدایتگری فقط از وجود نسبی ائمه حکایت میکند. حال آنکه وجود حقیقی آنها، واسطه در ایجاد و خلق است. این وجود حقیقی الیالابد باقی میماند. این قول مؤید حدیثی از امام صادق است که میفرماید «حجت خدا پیش از خلق بوده و با خلق میباشد و بعد از خلق هم باشد». وجود قبل و بعد از خلق از فایدهی تکوینی نبی و وجود همراه با خلق از فایدهی تشریعی امام حکایت میکند.[۳۹]
ضمن اینکه او در استدلالی بر اساس قاعدهی امکان اشرف میگوید اگر ما برای موجودات به مراتب قائل باشیم، این مراتب از اشرف و اعلی شروع میشود تا به مراتب اخس میرسد. بر این اساس مرتبهی اشرف مقدم بر مرتبهی اخس است و چون رابطهی مراتب مبتنی بر رابطهی علیت و سببیت است، وجود مرتبهی نازل و اخس به عنوان معلول، وابسته به وجود مرتبهی اشرف به عنوان علت است. لذا انسان کامل بر همهی موجودات تقدم رتبهای و وجودی دارد. پس اگر زمانی امام (نبی یا ولی) نباشد، همهی عالم که معلول او هستند، نخواهند بود.[۴۰]
ملاصدرا علاوه بر این دلایل عقلی، به شواهد نقلی هم متوسل شده و از طریق ذکر احادیث متواتر در این زمینه، وجود حضرت حجت را اثبات میکند. به نظر او انبیاء حاملان سنت الهیاند. این سنت از آدم تا نوح و آل ابراهیم تا زمان پیامبر اکرم جاری بوده و پس از او هم از طریق ولایت که همان باطن نبوت است تا قیامت ادامه خواهد داشت. عالم از ولی خالی نخواهد ماند. خواه مردم از او اطاعت کنند، خواه اطاعت نکنند. خواه ولایت او آشکار باشد، خواه پنهان. به هر روی در هر زمانی کسی باید باشد که این سنت را حفظ کند.[۴۱]
میتوان گفت موضع ملاصدرا جامع تمامی آراء فلاسفهی پیشین در باب مهدویت است.
نظرات شما عزیزان:
جستجو
آخرين مطالب
-
قرآن در بشریت
1395/11/29 -
نشر دهید
1395/11/29 -
اطلاعیه 2
1399/11/29 -
نرم افزار آیت الکرسی
1395/11/29 -
نماز شب
1395/11/29 -
احادیث امام حسن مجتبی (ع)
1395/11/29 -
هدف از اذان گفتن چیست؟
1395/11/29 -
اطلاعیه
1395/11/28 -
مفهوم مهدویت
1395/11/28 -
دانلود پاورپوینت نماز محصول سایت
1395/11/28 -
کلیپ تفسیر قرآن
1395/11/28 -
دانلود نرم افزار آموزش تجوید
1395/11/28 -
کلیپ تدبر در قران
1395/11/28 -
يأجوج و مأجوج
1395/11/28 -
آرامش
1395/11/28 -
حفظ آبروی مومن
1395/11/28 -
-
اهل بیت(علیهم السلام) در قرآن
1395/11/28 -
سوره مبارکه فجر
1395/11/28 -
تدبر در سوره مبارک فجر
1395/11/28 -